نظرات ارسالي
+
*امروز رفتيم راهپيمايي قم*
هوا ناجوانمردانه گرم بود
طوري که با ابپاش بهَ طور مرتب اب ميپاشيدند روي سروکله همه
...ولي باز نميشد طاقت اورد
خدا به همه مردم پاک نهاد ايران
از شمال شرجي و جنوب گرم و شرجي گرفته
تا خوزستان و فارس با شکوه و تهران که گرماي سوزاننده داره
همه رو خير کثير عنايت کنه و نعمات گسترده خودش رو برسر ايشان بريزه
.الهي امين

عليرضااحساني نيا
98/12/4
ذره بين زنده
و همينطور مردم يزد :)
*ابرار*
و همينطور مردم اصفهان: )
عرشيا تکN
و همينطور مردم فريمان:)
سعيد عبدلي
@};-
+
*مادران و همسران شهدا، مبلغان تربيتي و فرهنگي*
مشاور فرهنگي اسايشگاه خيريه کهريزک: مادران و همسران شهدارا اسوه هاي صبر، مقاومت، ايثار و معلمان ولايت مداري و بخشي از مبلغان فرهنگي و تربيتي جامعه ناميدو افزود: اين بزرگواران چراغ هدايت گر جامعه هستند.
وي رسالت امروزه مادران و هسمران شهدا را شناخت جايگاه والاي خود و انتقال ارزش هاي انقلابي و اسلامي به جوانان عنوان کرد.

شهيد هادي
98/6/5
6 فرد دیگر
27 فرد دیگر
+
بنام خدا
*مسابقه خنده دار ترين جوک داعشي!*
*1*-يک داعشي رو ساعت 11 دستگير ميکنن
ميگه منو الان بکشيد ناهار رو با پيامبر بخورم
سربازه ميگه ساعت دو ميکشيمت به ظرف شستنش برسي!
.
بزرگواران لطف کنند*با خلاقيت و ابتکار* جوک در مورد گروه تکفيري داعش بسازند تا جايگزين جوکهاي شهرستاني بشه
.
به برندگان جوايزي اهدا خواهد شد
مهلت ارسال آثار!! تا شب 15 ماه مبارک رمضان ميلاد با سعادت امام حسن عليه السلام @};-



*ابرار*
96/3/19
حرف امروز من
94/5/14
*گل مينا *
93/9/20
||عليرضا خان||
93/9/20
+
*اطلاعاتي در مورد يهود*
اسرائيل که نام ديگر حضرت يعقوب هست
و به معناي بنده خداست
داراي دوازده فرزند بود
نسل هر کدام ايشان با نام پدران خود شناخته ميشوند
تمامي قبيله 11فرزند اسرائيل از بين رفته اند
و تنها يک قبيله مانده است
که فرزندان يهودا هستند
لذا نام خود را يهود ناميدند
حضرت موسي و حضرت عيسي هر دو پيامبر قوم بني اسرائيل بودند

حرف امروز من
93/8/25
+
گرچه ميدانم نمي آيي ولي هردم ز شوق
سوي در مي آيم و هردم نگاهي ميکنم

عليرضااحساني نيا
93/8/20
+
*کسي تا حالا پيش مديرش سوتي داده؟*
*چشمتون روز بد نبينه ديروزبين و مديرم يه بحثي پيش اومدکه من کلي بهش توضيح دادم اماتوجيه نشد!!*
*اين برام خيلي جاي تعجب داشت!!!*
*امروز که بادوستم تلفني حرف ميزدم( نفهميدم مدير اومده اتاق بغل دستيم و ميشنوه) بهش ماجرا رو تعريف کردم اما از قضاي بد چن بار توي حرفام گفتم مديره خنگم!! بعداينکه مکالمه ام تموم شد*
* بامديرم رودرروشدم فکر ميکنيد چه اتفاقي افتاد؟*

.:آيينه:.
93/8/14